در نزد پزشکان قدیم آن برآمدگی را گویند که از جمع شدن خون سرخ رگ در زیر پوست بوجود آید و بگفتۀ بعضی بهر انفجار سرخ رگی گفته میشود. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود
در نزد پزشکان قدیم آن برآمدگی را گویند که از جمع شدن خون سرخ رگ در زیر پوست بوجود آید و بگفتۀ بعضی بهر انفجار سرخ رگی گفته میشود. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود
حبابه والبیۀ اسدیه ملقب به صاحبه الحصاه دختر جعفر. از زنان قرن اول و دوم هجری است. عمر طولانی یافته و بعضی از امامان را ملاقات کرده است. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 255 شود
حَبابَه والبیۀ اسدیه ملقب به صاحبه الحصاه دختر جعفر. از زنان قرن اول و دوم هجری است. عمر طولانی یافته و بعضی از امامان را ملاقات کرده است. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 255 شود
فوج فوج. (فرهنگ رشیدی). گروه گروه و فوج فوج. چه الم بمعنی فوج و گروه باشد. (برهان قاطع) (هفت قلزم) (آنندراج) (از انجمن آرا). فوج در فوج. (فرهنگ سروری) (فرهنگ خطی) (برهان جامع).
فوج فوج. (فرهنگ رشیدی). گروه گروه و فوج فوج. چه الم بمعنی فوج و گروه باشد. (برهان قاطع) (هفت قلزم) (آنندراج) (از انجمن آرا). فوج در فوج. (فرهنگ سروری) (فرهنگ خطی) (برهان جامع).
نخست زن یزید بن معاویه بود و سپس مروان بن حکم او را بزنی گرفت و گویند مروان را او کشته است. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 302 شود، داهیه. (المرصع) (المنجد). از ابوالعلاء معری است: یا ام دفر لحاک اﷲ والده فیک الخناء و فیک البؤس و السرف. (از یادداشت مؤلف). ، است. (ازالمرصع) دختر خالد بن سعید بن عاص بن امیه. از صحابیات بود. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 228 شود، داهیه. (المنجد) از دختران عثمان بن عفان خلیفۀ سوم بوده است. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 519)
نخست زن یزید بن معاویه بود و سپس مروان بن حکم او را بزنی گرفت و گویند مروان را او کشته است. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 302 شود، داهیه. (المرصع) (المنجد). از ابوالعلاء معری است: یا ام دفر لحاک اﷲ والده فیک الخناء و فیک البؤس و السرف. (از یادداشت مؤلف). ، اِست. (ازالمرصع) دختر خالد بن سعید بن عاص بن امیه. از صحابیات بود. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 228 شود، داهیه. (المنجد) از دختران عثمان بن عفان خلیفۀ سوم بوده است. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 519)
زینب. دختر جحش بن رباب بن یعمر بن صبره بن مره بن کثیر بن غنم بن دودان بن اسد بن خزیمۀ اسدیه مکنی به ام الحکم. مادرش امیمه یا میمونه یا امینه دختر عبدالمطلب، از صحابیات و از زنان پیغمبر اکرم و عمه زادۀ آن حضرت بود. در سال سوم هجرت به ازدواج پیغمبر درآمد. زنی هنرور و کارگر و نیکوکار و باسخاوت بوده و بسیار کار میکرده و درآمد خود را بفقیران میداده است. در سال بیستم هجرت در پنجاه و سه سالگی در مدینه درگذشته است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 216)
زینب. دختر جحش بن رباب بن یعمر بن صبره بن مره بن کثیر بن غنم بن دودان بن اسد بن خزیمۀ اسدیه مکنی به ام الحکم. مادرش امیمه یا میمونه یا امینه دختر عبدالمطلب، از صحابیات و از زنان پیغمبر اکرم و عمه زادۀ آن حضرت بود. در سال سوم هجرت به ازدواج پیغمبر درآمد. زنی هنرور و کارگر و نیکوکار و باسخاوت بوده و بسیار کار میکرده و درآمد خود را بفقیران میداده است. در سال بیستم هجرت در پنجاه و سه سالگی در مدینه درگذشته است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 216)
دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 53 هزارگزی خاور شادگان و 5 هزارگزی باختری راه بندر معشوربه شادگان. در دشت واقع شده و گرمسیر است و 40 تن سکنه دارد. آب آن از چاه تأمین میشود. محصولش غلات و شغل مردم کشاورزی و گله داری است. ساکنان آن از طایفۀ آلبوغبیش هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 53 هزارگزی خاور شادگان و 5 هزارگزی باختری راه بندر معشوربه شادگان. در دشت واقع شده و گرمسیر است و 40 تن سکنه دارد. آب آن از چاه تأمین میشود. محصولش غلات و شغل مردم کشاورزی و گله داری است. ساکنان آن از طایفۀ آلبوغبیش هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
از صحابیات بود. زمان علی بن حسین (ع) را نیز درک کرد و چون کتابهای بسیاری خوانده بود به قاریه الکتب موصوف شد. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 208 و ص 229 ذیل ام غانم شود
از صحابیات بود. زمان علی بن حسین (ع) را نیز درک کرد و چون کتابهای بسیاری خوانده بود به قاریه الکتب موصوف شد. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 208 و ص 229 ذیل ام غانم شود
سهله یا رمیله مکنی به ام سلیم. دختر ملحان بن خالد انصاری مادر انس بن مالک از صحابیات و زنی دینداربود. اسحاق بن عبدالله بن ابی طلحه گفته است جد من ابوطلحه که مشرک بود از ام سلیم خواستگاری کرد و او خودداری نمود و گفت اسلام آورد تا همسرش شوم و صداق من اسلام آوردن وی باشد. آنگاه ابوطلحه اسلام آورد و ام سلیم را بزنی گرفت و صداق او مسلمان شدن ابوطلحه بود. (از عیون الاخبار ج 4 ص 70) (لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 253). و رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه شود
سهله یا رمیله مکنی به ام سلیم. دختر ملحان بن خالد انصاری مادر انس بن مالک از صحابیات و زنی دینداربود. اسحاق بن عبدالله بن ابی طلحه گفته است جد من ابوطلحه که مشرک بود از ام سلیم خواستگاری کرد و او خودداری نمود و گفت اسلام آورد تا همسرش شوم و صداق من اسلام آوردن وی باشد. آنگاه ابوطلحه اسلام آورد و ام سلیم را بزنی گرفت و صداق او مسلمان شدن ابوطلحه بود. (از عیون الاخبار ج 4 ص 70) (لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 253). و رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه شود
پوست دماغ. (منتهی الارب). پردۀ دماغ که مانتجس گویند. (ناظم الاطباء). خریطه مانندی از پوست تنک که در آن مغز سر است. (منتهی الارب). ام الدماغ یا ام الرأس پوستی که شامل مغز سر است. (از اقرب الموارد). کنایه از جای اعلای دماغ و آن جوفی است از استخوان و غشائی است صلب که محیط جوهر دماغ است. (آنندراج). و رجوع به ام الرأس شود
پوست دماغ. (منتهی الارب). پردۀ دماغ که مانتجس گویند. (ناظم الاطباء). خریطه مانندی از پوست تنک که در آن مغز سر است. (منتهی الارب). ام الدماغ یا ام الرأس پوستی که شامل مغز سر است. (از اقرب الموارد). کنایه از جای اعلای دماغ و آن جوفی است از استخوان و غشائی است صلب که محیط جوهر دماغ است. (آنندراج). و رجوع به ام الرأس شود
تفرق. الاتصال یا شقی که اندر شریان افتد و خون که اندر فضا که حوالی او باشد گرد آید و هرگاه که دست بر وی نهند بجای باز شود و نیز انفجاری که از شریان باشد. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). بیت الدم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). در ذخیرۀ خوارزمشاهی ام الدم با الف و لام است
تفرق. الاتصال یا شقی که اندر شریان افتد و خون که اندر فضا که حوالی او باشد گرد آید و هرگاه که دست بر وی نهند بجای باز شود و نیز انفجاری که از شریان باشد. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). بیت الدم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). در ذخیرۀ خوارزمشاهی ام الدم با الف و لام است